تــــــــــــرنم یک تــــــــــــــرانه
دوش آن رشته های یاس که بود *** با چه لبخندهای ناز آلود *** بوسه دادم بسی به یاد ِ تواش *** دوش تا وقت ِ بامداد مرا *** به شگفت آمدم که این همه بوی *** آه ، دانستم ای شکوفه ی ناز !
نظرات شما عزیزان:
خفته بر سینه ی دل انگیزت
راست گفتی که آرزوی من است
که چنان گشته گردن آویزت
با چه شیرین نگاه ِ شورانگیز
باز کردی ز گردن و دادی
به من آن یاس های عطر آمیز
دلم از دست رفت و مست شدم
آن چنانش به شوق بوییدم
که به بوی خوشش ز دست شدم
گل ِ تو در کنار ِ بالین بود
در بر ِ من بخفت و عطر افشاند
بسترم تا به صبح مشکین بود...
ز گلی این چنین عجب باشد
حیرتم زد که راز ِ این گل چیست
که چنینم از آن طرب باشد...
راز ِ این بوی مستی آمیزت
کاندر آن رشته بود پیچیده
تاری از گیسوی دلاویزت ...
Sara |